در همین حوالی

ساخت وبلاگ
برای صبحانه شیر برنج دارم. یک کاسه غذای گرم همراه بوی دارچین تسلی بخش است. هوای چند روز اخیر شهر افت دمای مشهودی داشته. سوخت اینجا گرانقیمت و ارزشمند است. خانه گاز ندارد و هزینه ی برق هم حسابی بالاست. قرار است خانه را عوض کنیم که خب کار ساده ای نیست. زمین در چین در تصاحب دولت است و خریدار در واقع آن را بصورت مدت دار اجاره می کند. انواع مسکونی هفتاد سال و انواع املاک تجاری چهل سال در اختیار صاحبخانه هستند. انواع تجاری می توانند کاربرد مسکونی هم داشته باشند و هزینه خریدشان ارزان تر است اما گاز ندا در همین حوالی...
ما را در سایت در همین حوالی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : acheragh13d بازدید : 134 تاريخ : پنجشنبه 21 اسفند 1399 ساعت: 0:12

نمی ترسم. گوش میکنی؟ نمی ترسم. دو روز است به این فکر میکنم که دست از ترسیدن کشیده ام. در همین حوالی...
ما را در سایت در همین حوالی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : acheragh13d بازدید : 136 تاريخ : پنجشنبه 21 اسفند 1399 ساعت: 0:12

همانطور كه روي پنجه ي پا بلند شده بودم كه دستم به ته كمد برسد، صندلي زير پايم سر خورد و كوبيده شده به زمين. جاييم نشكست، خوش شانس بودم. كمر و مچ پاي چپم هنوز بعد از يك شب درد ميكند. كبودي روي كشاله ي ران و پهلويم هست و كوفتگي در تنم. اميدوارم ماجراي بعدتري نداشته باشد و همينجا تمام شود.

در همین حوالی...
ما را در سایت در همین حوالی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : acheragh13d بازدید : 136 تاريخ : پنجشنبه 21 اسفند 1399 ساعت: 0:12

خانه را عوض كرده ايم. تمام كارهاي اسباب كشي از جمع كردن وسايل تا تميز كردن خانه ي جديد و چيدن دوباره بعهده ي خودم بوده. سرم گرم است. وسيله ميخريم، ذوق چيزهاي تازه داريم، براي مصالح بي كيفيت خانه ي جديد غُر ميزنيم و خبر نداريم چقدر در اين خانه، اين شهر، اين سرزمين ماندگاريم. كارهاي زيادي مانده. گاهي ميان شلوغي دلم براي عمو تنگ ميشود. روز تولدش اسباب كشي مي كرديم، يادم رفت تولدش بوده، خجالت ميكشم. دلم برايش تنگ شده. مرگ آدمهاي عزيز عجيب ترين شكل از درد است، بي درمان. چطور شد به اينجا رسيدم؟ خوب شر در همین حوالی...
ما را در سایت در همین حوالی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : acheragh13d بازدید : 157 تاريخ : پنجشنبه 21 اسفند 1399 ساعت: 0:12

امروز درحاليكه به پهناي صورت اشك ميريختم بهش گفتم احساس ميكنم دور از عزيزانم حريم امن روانيم رو از دست دادم، دوستانم رو از دست دادم، اعتماد به نفسم رو از دست دادم. دلتنگي اين روزها منو بلعيده. هر از گاهي خاله اي، خاله زاده اي، رفيقي، آشنايي پيام ميده و از دلتنگي ميگه، تا اينهمه دور نباشي اما نميفهمي.

در همین حوالی...
ما را در سایت در همین حوالی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : acheragh13d بازدید : 150 تاريخ : پنجشنبه 21 اسفند 1399 ساعت: 0:12

یک حرف هایی را نه من گفته ام، نه تو شنیده ای. دفینه اند، کهنه، خاک گرفته. یک روز جوانه می زنند، سبز می شوند، تو را در انبوهی از سردرگمی پریشان و گیج بر جا خواهند گذاشت. تو بوی خاک میدهی، باران خورده، تازه، از راه رسیده. تو عبور خواهی کرد، از مسیری به مسیری. آسودگی اقیانوس است، پر موج، بی نهایت، باید بیایی تا میانه که روی آرامش را هم ببینی. تو را خواهم سرود، یک صبح که دور از کسالتم، دور از اهمال کاری. سر رشته ی زندگی را از ما گرفته اند، اینکه به دستمان ماند یک کلاف است، پر گره، پیچ خورده. گوش میک در همین حوالی...
ما را در سایت در همین حوالی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : acheragh13d بازدید : 133 تاريخ : پنجشنبه 21 اسفند 1399 ساعت: 0:12

زني را ميشناسم كه پسر كوچكش بزودي خواهد مرد. چه جمله ي سهمگيني است براي آغاز يك متن. براي دلداري دادن به همچين آدمي چه مي شود گفت؟ صبر آرزو كني؟ معجزه؟ از قضا و قدر حرف بزني يا امتحان الهي؟ من لال ميشوم اينطور وقت ها. آنقدرها هم آشنا نيستيم. چين زندگي ميكرد، حالا برگشته ايران. پيج اينستاي هم را داريم و گاهي هم چت كرده ايم. همينقدر هم كافي است. همينكه بداني فلاني چه خوانده، چند ساله است، پسرش را كجا دنيا آورده، كدام شهر ساكن بوده و چرا نتوانسته به چين برگردد. اينها آنقدري هستند كه اندوه را بلعنده در همین حوالی...
ما را در سایت در همین حوالی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : acheragh13d بازدید : 129 تاريخ : پنجشنبه 21 اسفند 1399 ساعت: 0:12

بچه را براي جراحي تومور مغزي به آلمان ميبرند. چقدر از ته دلم آرزو ميكنم عاقبت قصه خير باشد و خوشي. در همین حوالی...
ما را در سایت در همین حوالی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : acheragh13d بازدید : 151 تاريخ : پنجشنبه 21 اسفند 1399 ساعت: 0:12

دیروز روی پله برقی فروشگاه، عنق و کم حوصله درحالیکه ور اهمال گر مغزم بهانه میتراشید غر زده بودم که نمی توانم. دلخور جواب داده بود آدم اگر بخواهد از پس همه چیز بر می آید. درستش این بود که خیلی وقت بود که نمی خواستم. خسته ام؟ افسرده ام؟ مضطربم؟ کمالگرای درون یکجا نشینم کرده؟ هر چه هست حتی از آن مرحله ای که شب به خودت قول فردا صبح و تغییر می دهی هم عبور کرده ام. حالا زمان است که از من عبور می کند. من هستم که در فصل ها اتفاق می افتم. آن شاخه ی نیمه خشک درختم که نه می شود دور انداخت، نه سبز شدنش رمق در همین حوالی...
ما را در سایت در همین حوالی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : acheragh13d بازدید : 118 تاريخ : پنجشنبه 21 اسفند 1399 ساعت: 0:12

يك روز از گردن درد تلف ميشم. اين خط و آن هم نشان. در همین حوالی...
ما را در سایت در همین حوالی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : acheragh13d بازدید : 136 تاريخ : پنجشنبه 21 اسفند 1399 ساعت: 0:12

نیکی

هر روز را طوری زندگی کن که بعدتر دلت برایش تنگ شود.

در همین حوالی...
ما را در سایت در همین حوالی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : acheragh13d بازدید : 162 تاريخ : شنبه 30 فروردين 1399 ساعت: 23:24

اگر زنده بودی برایت می نوشتم که زندگیم را دوست دارم. آدمی که کنارم هست را دوست دارم و جا افتاده ام اینجا کم و بیش. مینوشتم که دلم میخواهد یک سفر بیایی شهر را ببینی، چند روز میهمان دستپخت من باشی و خیا در همین حوالی...
ما را در سایت در همین حوالی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : acheragh13d بازدید : 159 تاريخ : شنبه 30 فروردين 1399 ساعت: 23:24

نیکی

تاب آوری ما ربط مستقیمی دارد به میزان تحملمان مقابل عدم قطعیت آینده. این روزها آینده از همیشه مه آلود تر است و هیچ معلوم نیست ماجرا تا کجا کشیده شود. نمیدانم ها به اندازه ی نا امیدواری ها کشنده اند. یک بند انگشت فاصله هست از آنچه این روزها هستیم تا آنچه دیگر نمی تواند باشد. اگر یاد بگیری لحظه را بیشتر از آینده دوست داشته باشی یک برنده خواهی بود عزیزم و باور کن که این شکل از زیستن هیچ ساده نیست.

در همین حوالی...
ما را در سایت در همین حوالی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : acheragh13d بازدید : 154 تاريخ : شنبه 30 فروردين 1399 ساعت: 23:24

انگار افتاده باشی توی حوض آب یخ. سرد باشد، زمستان باشد و لرز تنت تو را ببرد سمت کرختی، بی حسی. آن شکلی از بی حسی که هنوز میدانی سرد است و تنت از سرما درد میکند اما توان حرکت نداری. خودت یخ زده ای، واژ در همین حوالی...
ما را در سایت در همین حوالی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : acheragh13d بازدید : 158 تاريخ : شنبه 30 فروردين 1399 ساعت: 23:24

نیکی

چند تایی مرز برای خودت داشته باش و تعریفی از اخلاقیات. به آنچه قاعده میدانی پایبند بمان اما اجازه نده باید های اضافه ی پر شاخ و برگ زندگیت را پر کنند. قوانینت را به ارث نبر، انتخاب کن. مرزهای مشخصی داشته باش اما آنقدر زیادشان نکن که جای زندگی گردنت تنگ و تاریک شود. خوب و بد تا حد زیادی به حال خوش تو بسته است. انتخاب درست آن است که خوش ترت کند نه آن چیزی که به تو دیکته میکنند. به خودت و دیگران صدمه نزن، بعد آنچه دوست تر داری انتخاب کن.

در همین حوالی...
ما را در سایت در همین حوالی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : acheragh13d بازدید : 171 تاريخ : شنبه 30 فروردين 1399 ساعت: 23:24

گوشت را نزدیک بیاور. هر قدر کسی را دوست داشته باشی، هر قدر دو طرف حرف زدن و گوش کردن بلد باشند باز یک نقطه هایی هست که در آن حس میکنی توضیح بیشتر بی فایده است. یک سو تفاهم هایی به اصلاح کردنش نمی ارزد. احتمال اینکه برای درست کردن ابرو چشم را در بیاوری بیشتر است. این جا ها باید سکوت کنی و خب حرف نزدن ساده نیست. هنر تاب آوری سکوت در مواقع ضروری به اندازه هنر مواجهه با اتفاقات اهمیت دارد. لازم است بلد باشی کی نباید از حرف زدن ترسید و کی باید قائله را ختم کرد.

در همین حوالی...
ما را در سایت در همین حوالی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : acheragh13d بازدید : 153 تاريخ : شنبه 30 فروردين 1399 ساعت: 23:24

واقعیت تعداد سالهایی است که گذرانده ایم، دمای هوا در بیرون از دفتر است، شکوفه های روی درخت است. واقعیت عاقبت مردن همه مان است و اینکه اگر دستت را به کتری داغ بچسبانی میسوزد و فلفل تند است. ما اما در ت در همین حوالی...
ما را در سایت در همین حوالی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : acheragh13d بازدید : 158 تاريخ : شنبه 30 فروردين 1399 ساعت: 23:24

اواسط خواندن کتاب خیره به خورشیدم. یالوم بعنوان روان درمانگری پیرو مکتب اگزیستانسیالیسم توجه ویژه ای به اضطراب مرگ دارد و این کتاب هم در باره ی غلبه بر همین هراس است. جایی در میانه ی کتاب یالوم در تای در همین حوالی...
ما را در سایت در همین حوالی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : acheragh13d بازدید : 151 تاريخ : شنبه 30 فروردين 1399 ساعت: 23:24